فریاد خاموش
فریادی که با تمام جوهر قلممان روی کاغذ می پراکنیم
(دیوانه)
هوا خیلی گرم شده.پنجره را باز میکنم و به خیابان می نگرم.در خیابان هیچکس نیست.تنها درختان را می توان در خیابان دید.البته کسی دیوانه نیست که در این هوا پایش را به خیابان بگذارد. من فقط یک نفر را
می شناسم که مثل من در این هوا به خیابان بییاید.پس سر خیابان را نگاه میکنم و دوباره تو را می بینم.
نظرات شما عزیزان:
Design By : Night Melody |