مردم

فریاد خاموش

فریادی که با تمام جوهر قلممان روی کاغذ می پراکنیم

خودکار در دستانم شل می شود.چه بنویسم؟کلمه مردم در ذهنم صدا می کند.از مردم بنویسم؟از این مردم خسته که فقط بلدند دیگران را به کار های اشتباه متهم کنند؟از مردمی که امر و نهی سرشان نمی شود؟مردمی که حاضرند به هر کار زشتی دست بزنند تا خودشان را بهتر از دیگران جلوه بدهند؟در این هرج و مرج تنها می شود با خیال زندگی کرد.خیالی تاریک.خیالی بی صدا.خیالی همرا با ناامیدی. در انتظار یک لحظه امید.شادی.زندگی.از خیالاتم بیرون می ایم و حرف دلم را روی تنها هم دردم می نویسم : گوسفندان،از خواب ابدی بیدار شوید.لحظه قیام نزدیک است.به خود آیید.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 15:15 توسط خیال| |

Design By : Night Melody